آنگاه که با دستانت
واژه ی عشق را بر قلبم نوشتی
سواد نداشتم ، اما به دستانت اعتماد داشتم . حال سواد دارم اما دیگر به چشمان خود اعتماد ندارم . افسوس ... آن زمان که باید دوست بداریم کوتاهی می کنیم ، آن زمان که دوستمان دارند لجبازی می کنیم و بعد ... برای آنچه از دست رفته آه می کشیم
سواد نداشتم ، اما به دستانت اعتماد داشتم .
حال سواد دارم اما دیگر به چشمان خود اعتماد ندارم .
افسوس ...
آن زمان که باید دوست بداریم کوتاهی می کنیم ،
آن زمان که دوستمان دارند لجبازی می کنیم
و بعد ...
برای آنچه از دست رفته آه می کشیم
ــو حـرفـت را بــزن ... چکــار داری کــه بــاران نـمـیـبــارد ایـنـجـا ســالـهاست !!! کــه دیــگر بــه قصـه ها هم گــوش نمیدهند دســـت خــودشــان نــیــســت... بــه شرط چــاقــو بــه دنـیــا آمده اند و تــا پـیــراهنت را ســیـاه نــبـیـنـنـــد... بــــــاور نمیکنند چیــزی را از دســت داده بـــاشی
ــو حـرفـت را بــزن ... چکــار داری کــه بــاران نـمـیـبــارد
ایـنـجـا ســالـهاست !!!
کــه دیــگر بــه قصـه ها هم گــوش نمیدهند
دســـت خــودشــان نــیــســت...
بــه شرط چــاقــو بــه دنـیــا آمده اند
و تــا پـیــراهنت را ســیـاه نــبـیـنـنـــد...
بــــــاور نمیکنند چیــزی را از دســت داده بـــاشی
چشمانت را برای زندگی می خواهم
اسمت را برای دلخوشی می خوانم
دلت را برای عاشقی می خواهم
صدایت را برای شادابی می شنوم
دستت را برای نوازش
و پایت را برای همراهی می خواهم
عطرت را برای مستی می بویم
خیالت را برای پرواز می خواهم
و خودت را نیز برای پرستش
جدید ترین کد آهنگ ها Amir-b646